الموضوع: چرا نبی الله یعقوب گفت برایتان استغفار خواهم کرد و بلافاصله دعا نکرد؟

النتائج 1 إلى 3 من 3
  1. افتراضي چرا نبی الله یعقوب گفت برایتان استغفار خواهم کرد و بلافاصله دعا نکرد؟

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - 09 - 1430 هـ
    12 - 09 - 2009 مـ
    ۲۱- شهریور-۱۳۸۸ ه.ش.
    01:52 صبح
    ــــــــــــــــــــــــ

    چرا نبیّ الله یعقوب گفت برایتان استغفار خواهم کرد و بلافاصله دعا نکرد؟

    بسم الله الرحمن الرحيم و سلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين ..
    برادر بزرگوار، همانا که مقصودشان این بود که به پدر و برادرشان، یوسف، ظلم کرد‌ه‌اند و از پدرشان خواستند گذشت کرده و برای آنان استغفار کند و او هم وعده داد برایشان طلب استغفار کند. اما می‌خواست قلبش از سلامت بودنِ پسرش یوسف و برادرش مطمئن شود و از توبه‌ی آنها نیز مطمئن گردد، چون کسی که اصرار به ادامه گناهش داشته باشد، استغفار برایش فایده‌ای ندارد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴿۸۰﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
    می‌دانم این آیه در مورد منافقان است [ولی] از آناستنباط می‌کنیم برای خطاکاران و اموات مسلمین چند بار طلب استغفار کنیم. همانا که خداوند طلب استغفار رسولش برای منافقین را نمی‌پذیرد چون خداوند سبحان می‌داند آنها از دروغ‌هایشان، توبه نکرده و پشیمان نیستند؛ پس چگونه خدا آنان را ببخشد؟ و اما در مورد فرزندان یعقوب، آنها از او درخواست استغفار کردند چون هم به پدرشان ظلم کرده بودند و هم به برادرشان. آنها پدرشان را بسیار اذیت کردند و برای همین از او خواستند برای آنان استفغار کند و آنها را ببخشد تا خداوند گناهی که در حق پدر و دو برادر دیگرشان یعنی یوسف و برادرش کرده بودند؛ ببخشد. یعقوب می‌خواست به فرزندانش [یوسف و برادرش] برسد و از آنها بخواهد برادرانشان را ببخشند تا خدا هم آنان را مورد مغفرت قرار دهد که خداوند خیرالغافرین است. او هنوز یوسف و برادرش را ندیده بود و برای همین به آنها وعده داد بعداً برایشان استغفار می‌کند.
    و اما در مورد دعا، هر وقت به درگاه او دعا کنی، پروردگارت را خواهی یافت. خداوند «حیّ و قیوم» است و خواب سبک یا سنگین او را فرا نمی‌گیرد و فرد گناهکاری را که توبه کند چه شب یا روز، می‌بخشد و تأخیر نکرده و پذیرش دعا را به وقت معینی موکول نمی‌کند. سبحان الله... تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴿۱۳۳ ﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
    و وقتی کسی مخلصانه دعا کرده و خدا را بخواند، هر وقتی باشد، خداوند پاسخش را می‌دهد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالى:
    {وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴿۱۸۶﴾} صدق الله العظيم[البقرة].

    پس هر زمانی می‌توان دعا کرد و جایز نیست کسی معتقد باشد خداوند پاسخ دعا را نمی‌دهد مگر در اوقات مشخص و معلوم و بعد منتظر شود تا آن زمان برسد! دعا مانند به‌جا آوردن نافله‌هاست و لذا در هر زمانی می‌توان دعا کرد، پس خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید [وَاذْكُرُوا اللَّـهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۴۵﴾ سوره الإنفال]
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
    برادرتان، الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4223 من موضوع لماذا قال نبيّ الله يعقوب سوف أستغفر ولم يدعُ حينها فوراً ؟





    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - 09 - 1430 هـ
    12 - 09 - 2009 مـ
    01:52 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــــ



    لماذا قال نبيّ الله يعقوب سوف أستغفر ولم يدعُ حينها فوراً ؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين ..
    أخي الكريم، إنّما يقصدون أنّهم ظلموا أباهم وأخاهم يوسف فيطلبون منه المسامحة وأنْ يستغفر لهم فوعدهم أن يستغفر لهم، ولكنه يريد أن يطمئِنَّ قلبه على سلامة ولديه يوسف وأخيه فيتأكّد كذلك من توبتهم لأنّ المُصِرَّ على الإثم لا فائدةَ من الاستغفار له. تصديقاً لقول الله تعالى: {اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّـهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ ۗ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿٨٠﴾} صدق الله العظيم [التوبة].

    واعلم أنّ هذه الآية في المنافقين، ونستنبط منها عدد الاستغفار للمُخطئِين وأموات المُسلمين، وإنما لم يتقبَّل الله استغفار رسوله للمنافقين لأنه يعلم سبحانه بعدم توبتهم وندمهم على ما يفترون، فكيف يغفر الله لهم؟ وأمّا بالنسبة لأولاد يعقوب فإنّما طلبوا منه الاستغفار لأنهم ظلموا أباهم وظلموا أخاهم فقد آذوا أباهم أذىً كبيراً ولذلك يطلبون منه الاستغفار لهم ومُسامحتهم ليغفر الله لهم إثمهم في حقّ أبيهم وأخويهم يوسف وأخيه، ويريد أن يجتمع بأولاده فيطلب منهم أن يغفروا لإخوانهم حتى يغفر الله لهم وهو خيرُ الغافرين فهو لم يلتقِ بيوسف وأخيه بعد، ولذلك وعدهم بالاستغفار.

    وأما بالنسبة للدعاء، فهو في أيِّ وقتٍ تدعو ربَّك تجده فهو حيٌّ قيّومٌ لا تأخذه سنة ولا نوم يغفر لمسيء النهار والليل حين التوبة والإنابة فلا يؤخّرها إلى وقت معين، سبحان الله! تصديقاً لقول الله تعالى: {وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴿١٣٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    ويجيب دعوة الداعِ المُخلص حين يدعوه في أي وقتٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    وإنّما الدعاء في أيّ وقتٍ ولا يجوز الاعتقاد أنّه لن يجيب الله إلّا في وقتٍ معلومٍ ولذلك ينتظر لذلك الوقت! بل الدعاء مثله كمثل النافلة في أيّ وقتٍ، فاذكروا الله كثيراً لعلكم تفلحون.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
    أخوكم؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
    _____________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي خداوند با وحی تفهیمی؛ مستقیم به قلب یوسف و یعقوب وحی کرد و امام ناصر محمد یمانی هم بیان حق قرآن عظیم را با وحی تفهیمی دریافت می‌کند...

    - 2 -
    الإمام ناصرمحمد اليماني
    04 - 04 - 1431 هـ
    19 - 03 - 2010 مـ

    ۲۸- اسفند – ۱۳۸۸ ه.ش.
    05:09 صبح
    ـــــــــــــــــــــــ


    خداوند با وحی تفهیمی؛ مستقیم به قلب یوسف و یعقوب وحی کرد و امام ناصر محمد یمانی هم بیان حق قرآن عظیم را با وحی تفهیمی دریافت می‌کند...

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد...

    و اما در مورد حاجتی که در نفس یعقوب بود و برآورده شد، خداوند با وحی تفهیمی به او وحی نمود کسی که از فرزندانش خواسته تا برادر پدریشان را با خود ببرند، یوسف است و یعقوب دانست خداوند رؤیای حق یوسف را محقق نموده و او همان عزیز مصر است. یعقوب می‌خواست اطمینان قلبی پیدا کند او یوسف است که شاید در پی یافتن برادرش بنیامین برآمده تا او را به‌سوی پدر بازفرستد و از یوسف به پدر خبر بدهد. به دلیل همین گمان، یعقوب خواست فرصتی برای یوسف فراهم کند تا بتواند به صورت انفرادی و دور از برادران، محرمانه با برادرش سخن بگوید تا بعد از بازگشت، خبر یوسف را به پدرش بدهد. اما در ظاهر امر وانمود کرد به خاطر جمالشان، هراسان است مورد حسد قرار گیرند و می‌خواهد هنگام وارد شدن بر مردی که از آنها خواسته بود برادر پدریشان را با خود بیاورند نگاه‌ها را از آنان دور کند و برای این که چشم نخورند به آنان فرمان داد از دروازه‌های مختلف وارد شهر شوند. اما یعقوب می‌دانست اگر خداوند بخواهد بدی به آنها برسد؛ این کار هیچ سودی برایشان نخواهد داشت. اما- با این کار- حاجتی که در نفس یعقوب بود روا شد. او می‌خواست به یوسف فرصت بدهد به صورت انفرادی با برادرش سخن گوید. حکمت یعقوب موفق بود و این فرصت را به یوسف داد تا به صورت انفرادی با برادرش صحبت کند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ ۖ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ ۖ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ‎﴿٦٧﴾‏ وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِي عَنْهُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا ۚ وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‎﴿٦٨﴾‏ وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَخَاهُ ۖ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿٦٩﴾‏} صدق الله العظيم [يوسف].
    سرور به نفس یعقوب بازگشت و در قلبش مطمئن بود کسی که به دنبال برادر پدری آنها فرستاده است، همان یوسف است و خداوند رؤیای او را به حق صادق گردانیده و عزیز مصر شده است. او شب‌ها و روزها را می‌شمرد تا برادران بازگردند و بنیامین برای او بشارت بیاورد. اما وقتی بازگشتند و بنیامین با آنان برنگشت، صدمه شدیدی خورد. او منتظر بشارت و خبری از یوسف بود اما بنیامین بازنگشت و او که به خاطر یافتن یوسف، پیش خود مسرور شده بود، به شدت ضربه خورد و برای همین بعد از بازگشتشان گفت:
    {يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ} [يوسف:۸۴]،
    با این که یوسف مدت‌ها قبل گم شده بود، چرا باید بعد از بازگشت آنان از مصر آن‌قدر تأسف بخورد که از شدت حزن و غم و بزرگی صدمه‌؛ چشمانش سفید شوند؟ چون منتظر بشارتی از سوی یوسف بود ولی کسانی که در آن قافله همراه برادران بودند، تأکید کردند برادران راست می‌گویند و بنیامین سرقت کرده و عزیز مصر او را گرفته است. آن‌گاه خداوند باز با وحی تفهیمی به او خبر داد مردی که این برادر را نگاه داشته یوسف است و از ترس این‌که برادران او را به قتل رسانده یا همان‌طور که با خودش رفتار کرده بودند، او را در چاه بیندازند؛ وی را نزد خود نگه داشته است. پدر به آنان گفت آن مرد یوسف است و فرمان داد بار دیگر به مصر بازگردند و به دنبال یوسف و برادرش بگردند و از رحمت خدا مأیوس نشوند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ‎﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
    آنان رفتند، اما نه دنبال یوسف گشتند و نه دنبال برادرش، باورهم نکردند آن مردی که عزیز مصر است؛ یوسف باشد! محال است یوسف، برادری که به چاه انداخته بودند؛ عزیز مصر شده باشد. قبل از این که بیان را تکمیل کنیم به فرموده خداوند تعالی بازمی‌گردیم:
    {وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
    و این بعد از انداختن او در چاه بود. خداوند با وحی تفهیمی [نه وحی با تکلم از ورای حجاب یا وحی به واسطه فرستادن جبریل] بلکه با تفهیم مستقیم به قلب یوسف به او وحی کرد تا مطمئن شود خداوند هرگز او را رها نمی‌کند و چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید ولی خیر شما در آن باشد. خداوند می‌خواست رؤیای او را محقق سازد و به او عزت و قدرت دهد و روزی از روزها و در حالی با برادرانش ملاقات کند که صاحب عزت و جاه و مقام است؛ درحالی‌که برادرانش او را نمی‌شناسند و نمی‌فهمند مردی که می‌بینند یوسف است و او به یادشان می‌آورد با یوسف چه کردند و آن‌گاه می‌فهمند او یوسف است و این معنی فرموده خداوند تعالی است:
    {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
    یعنی کاری را که کرده بودند به یادشان می‌آوری درحالی‌که دارای عزت و مقام والایی هستی و به خاطر همین [مقام] متوجه نمی‌شوند تو یوسفی. آنها در مقام ذلت هستند و از تو درخواست صدقه می‌کنند. به صحت و صدق این وحی تفهیمی بنگرید؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي ۖ قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا ۖ إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
    و امام ناصر محمد یمانی هم بیان حق قرآن عظیم را این چنین و با وحی تفهیمی دریافت می‌کند و حتی اگر پنجاه هزار سال عمر کنید، قادر نیستید بیانی نیکوتر از بیان حق امام مهدی و تأویلی بهتر از آن بیاورید چون این حق است و آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادر صالحان؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4225 من موضوع لماذا قال نبيّ الله يعقوب سوف أستغفر ولم يدعُ حينها فوراً ؟




    - 2 -

    الإمام ناصرمحمد اليماني
    04 - 04 - 1431 هـ
    19 - 03 - 2010 مـ
    05:09 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــــ



    أوحى الله إلى يوسف وإلى يعقوب بوحي التفهيم إلى القلب مُباشرةً.
    وكذلك يتلقّى الإمام ناصر محمد اليماني وحيَ التَّفهيم للبيان الحقّ للقرآن العظيم ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    إنّها الحاجة التي في نفس يعقوب قضاها، وذلك لأنّ الله أوحى إلى يعقوب بوحي التّفهيم أنّ الذي طلب أخ لهم من أبيهم أنّه يوسف، فعَلِم يعقوب أنّ الله أصدق يوسف رؤياه بالحقّ وأنّه ذاته عزيزُ مصر، ويريد يعقوب أن يطمئِن قلبه أنّه يوسف ولعلّه بعث بطلب أخيه بنيامين لكي يرسله إلى أبيه ويخبره بأنّه يوسف، وبسبب هذا الظنّ من يعقوب أراد أن يُهيّئ ليوسف فرصة لكي يستطيع أن يُكلِّم يوسف أخاه على انفرادٍ من إخوته سرّاً بالخبر لكي يخبره عند عودته، ولكن يعقوب أظهر أنّه يخشى عليهم من الحسد لجمالهم ولفت النظر إليهم حين يدخلون جميعاً من بابٍ واحدٍ إلى الرجل الذي طلب منهم أخاً لهم من أبيهم وحتى لا تُصيبهم العين أمَرَهم أن يدخلوا من أبوابٍ متفرِّقةٍ، ولكنّ يعقوب يعلم أنّه لا يُغني عنهم من الله شيئاً إنْ أراد الله أن يُصيبهم بسوءٍ، وإنّما حاجةً في نفس يعقوب قضاها، وهي أنّ يعقوب يريد أن يُهيّئ الفرصة ليوسف ليُكلّم أخاه على انفرادٍ، وانقضت الحكمة بنجاحٍ وفعلاً هيَّأ يعقوب بهذه الحكمة الفرصة ليوسف ليُكلّم أخاه على انفرادٍ. وقال الله تعالى: {وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ ۖ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ ۖ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿٦٧﴾ وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِي عَنْهُم مِّنَ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا ۚ وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَخَاهُ ۖ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

    وقد عادت الفرحة إلى نفس يعقوب وقلبه مُطمئِنٌ أنَّ الذي أرسل لأخ لهم من أبيهم أنّه يوسف وأنّ الله قد أصدقه الرؤيا بالحقّ وقد صار عزيزَ مصر، وكان يَعُدُّ الأيام والليالي لعودة أبنائِه لكي يخبره بنيامين بالبُشرى، وإذا هم رجعوا ولم يَعُد معهم بنيامين وهو كان منتظراً البُشرى بيوسف وإذا بنيامين لم يَعُد، ولكن كانت الصدمة كبيرة فقد عادت الفرحة إلى نفسه أنّه وجد يوسف ولذلك بعد عودتهم قال: {يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ} [يوسف:84]، برغم أنّ يوسف ضاع قبل زمنٍ طويلٍ ولماذا تأسّف عليه بعد عودتهم من مصر حتى ابيضَّت عيناه من الحزن من عِظَمِ الصدمة؟ وذلك لأنه كان ينتظر البُشرى بوجود يوسف ولكنه تأكد من أصحاب قافلة العِير التي أقبلوا فيها أنّ أولاده صادقون وأنّ بنيامين سَرق وأخذه عزيزُ مصر، ومن ثمّ عاد الله إليه وحي التّفهيم يؤكّد له أنّ الرجل الذي قبض أخيه إنه يوسف وإنما يخشى عليه أن يقتله إخوته أو يُلقوه في غيابت الجبّ كما فعلوا به من قبل، وأخبرهم أنّ ذلك الرجل هو يوسف وأمرهم أن يذهبوا مرّةً أخرى إلى مصر فيتحسَّسوا من يوسف وأخيه عنده وأن لا ييأسوا من رحمة الله، وقال الله تعالى: {يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

    ولكنّهم ذهبوا ولم يتحسّسوا من يوسف ولا أخيه، وكذلك لا يُصدِّقون أباهم أنّ ذلك الرجل عزيز مصر أنّه يوسف! فهذا مستحيلٌ أن يصبح عزيز مصر أخوهم يوسف الذي ألقوه في غيابت الجبّ. وقبل أن نكمل نعود لبيان قوله تعالى: {وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].

    وذلك بعد أن ألقوهُ في غيابتِ الجُبِّ أوحى الله إلى يوسف بوحي التّفهيم وليس بوحي التكليم من وراء حجاب ولا بوحي الإرسال عن طريق جبريل؛ بل بوحي التّفهيم إلى القلب مباشرةً إلى قلب يوسف ليُطْمئِنَه أنه لن يتخلى عنه، وعسى أن تكرهوا شيئاً وهو خيرٌ لكم عسى الله أن يصدقه الرؤيا بالحقّ فيعزّه فيلقى إخوته يوماً ما وهو ذو عزٍّ وجاهٍ وسلطانٍ ثمّ لا يعرفونه ولا يشعرون أنّ هذا الرجل يوسف ومن ثمّ يُذكِّرهُم بما صنعوا بيوسف ومن ثمّ يعرفونه أنّه يوسف وذلك هو معنى قوله تعالى: {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} [يوسف:15]، أيّ لتُذكِّرهم بصنيعهم هذا وأنت في موقع عزٍّ كبيرٍ ولذلك لا يشعرون إنّك أنت يوسف وهم في موقع ذُلٍّ وهو أن يطلبوا الصدقة. فانظروا التصديق لوحي التفهيم هذا. وقال الله تعالى: {فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي ۖ قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا ۖ إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

    وكذلك يتلقّى الإمام ناصر محمد اليماني وحيَ التَّفهيم للبيان الحقّ للقرآن العظيم فلا تستطيعون أن تأتوا ببيانٍ أحسنَ من بيان الإمام المهديّ بالحقّ وخيراً تأويلاً لو تعمَّرتم خمسين ألف سنة لأنّه الحقّ، وهل بعد الحقّ إلّا الضلال؟

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو الصالحين؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ______________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي فتواى امام مهدي درمورد فرموده خداوند تعالى: {كِدْنَا لِيُوسُفَ}،و این فرموده: {إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ}، واین فرموده: {وَالْعَصْرِ ﴿١﴾إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾} صدق الله العظــــــيم ..

    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    ـــــــــــــــــــــ

    فتواى امام مهدي درمورد فرموده خداوند تعالى: {كِدْنَا لِيُوسُفَ}،و این فرموده: {إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ}، واین فرموده: {وَالْعَصْرِ ﴿١﴾إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾} صدق الله العظــــــيم ..

    اقتباس المشاركة :
    درمورد دعوتتان با کسی صحبت کردم و او در حال تدبر در بیانات و سؤال کردن است. خواهش می‌کنم در برابر سؤالاتش سعه صدر به خرج دهید.
    سؤال اول: چرا خداوند در سوره یوسف می‌فرماید:
    { فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ﴿۷۰﴾ قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَيْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ ﴿۷۱﴾ قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَن جَاء بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِيمٌ ﴿۷۲﴾ قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ ﴿۷۳﴾ قَالُواْ فَمَا جَزَآؤُهُ إِن كُنتُمْ كَاذِبِينَ ﴿۷۴﴾ قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ﴿۷۵﴾ فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ﴿۷۶﴾ قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَاناً وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ﴿۷۷﴾ } صدق الله العظيم
    و سؤال در مورد {كدنا ليوسف} است؛ با این که این یوسف علیه الصلاة و السلام بود که جام را در بار برادرش نهاد : {فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ }
    و حقیقت این فرموده خداوند تعالی چیست:{ قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ } آیا زمانی که کودک بود، به او اتهام سرقت زده بودند؛ همان‌طور که الآن این برادرشان را متهم می‌کردند؟
    سؤال دوم: مقصود خداوند از «العصر» در این فرموده چیست: { والعصر إن الانسان لفى خسر } صدق الله العظيم
    وجزاكم الله خيرا
    من این سؤالات را همان‌طور که دوستم مطرح کرده بود نوشتم سؤال از زبان اوست و من نویسنده‌ام. او در حال تحقیق و بررسی است و امیدوارم خداوند او را از انصار پیشگام برگزیده قرار دهد؛ هم‌چنان که امیدوارم خداوند همه خلایق را هدایت فرماید.
    وسلام على المرسلين والحمد لله رب العالمين
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد وآله الأطهار وجميع الأنصار للحق في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين،
    سلام خدا بر شما عزیزانم، هم کسی که سؤال کرده و هم کسی که آن را آورده است و این هم فتوای حق برای شماست:
    سؤال درمورد:
    {كِدْنَا لِيُوسُفَ} [يوسف:۷۶]،
    است با این‌که این یوسف علیه الصلاة و السلام بود که جام را در بار برادرش نهاد :
    {فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ} صدق الله العظيم [يوسف:٧٠]
    و جواب: خداوند با وحی تفهیمی به او الهام کرد چگونه می‌تواند برادرش را از برادرانش بگیرد تا حیله‌ای را که قبلاً در مورد یوسف به کار برده بودند، در مورد او به کار نبرند. وقتی برادرانش از دروازه‌های مختلف وارد شدند، خداوند به او فرصت داد تا به صورت انفرادی با برادرش سخن گفته و خود را به اومعرفی کند [تا بداند او همان یوسف است]. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:٦٩].
    وسپس یوسف به او خبر داد چطور می‌تواند به صورت قانونی او را از آنان بگیرد. به او گفت جام را در بار او خواهد گذاشت تا بتوانند او را با مدرک جرم دستگیر کنند. به او گفت اول بار برادرانش را جستجو خواهد کرد تا به موضوع شک نکنند؛ این مکری بود که خدا به بنده‌اش یوسف آموخت تا با حجت سرقت، او را بگیرد. این کار نبی الله یوسف گناه نبود؛ چون قبل از اجرای نقشه درمورد انجام آن با هم توافق کرده بودند. برادرش این نقشه را قبول کرد که به اذن خدا موفقیت آمیز بود.
    واما سؤال دیگردر مورد این فرموده خداوند تعالی:
    اقتباس المشاركة :
    وحقیقت این فرموده خداوند تعالی چیست:{ قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ } آیا زمانی که کودک بود؛ به او اتهام سرقت زده بودند؛ همان طور که الآن این برادرشان را متهم می‌کردند؟
    انتهى الاقتباس
    پاسخ را در نفس يوسف عليه الصلاة و السلام می‌یابید که می‌گوید شما بدترین منزلت را دارید چون به او نسبت دروغ داده و بهتان زده بودند و گفت: خدا بهتر می‌داند توصیفی که درباره من می‌کنید دروغ و بهتان است. و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
    {قَالُوا إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:٧٧].
    و ببینید نبیّ الله یوسف علیه الصلاة و السلام در پاسخ به نسبتِ دروغی که در مورد دزدی به او زدند، چه جوابی می‌دهد:
    {قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ} صدق الله العظيم
    یعنی خدا بهتر می‌داند توصیفی که درباره من می‌کنید دروغ و بهتان و جعلی است. با وجود این، متأسفانه کسانی که ندانسته به خدا نسبت می‌دهند، سارق بودن یوسف را تأیید می‌کنند. خدا آنها را بکشد به خاطر افتراهایی که می‌زنند.
    و اما سؤال دیگرت که در آن گفته‌ای:
    اقتباس المشاركة :
    مقصود خداوند از "العصر" در این فرموده چیست: { والعصر إن الانسان لفى خسر } صدق الله العظيم
    انتهى الاقتباس
    و جواب: همانا که خداوند به عصر [دوران] حیات دنیا قسم یاد می‌کند که انسان گرفتار خسران است، چون تجارت آنها در این دنیا چیزی جز زیان و خسران نیست؛ کسانی که اینجا، برای دار آخرت عملی انجام نمی‌دهند. برای همین کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند، از این زیان و خسران استثنا می‌کند. آنها کسانی هستند که خدا و دار آخرت را می‌خواهند و لذا تجارتشان از بین نمی‌رود.
    برادرتان امام مهدی ناصر محمد یمانی

    اقتباس المشاركة 93425 من موضوع لماذا قال نبيّ الله يعقوب سوف أستغفر ولم يدعُ حينها فوراً ؟




    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    ـــــــــــــــــــــ



    فتوى الإمام المهديّ بقوله تعالى: {كِدْنَا لِيُوسُفَ}، وقوله: {إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ}، وقوله: {وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾}
    صدق الله العظــيم ..


    اقتباس المشاركة :
    لقد تحدثت لشخص عن دعوتكم وهو الان فى مرحلة التدبر والتساؤلات
    أرجو ان يسع صدركم لبعض تساؤلاته
    س / لماذا قال الله فى سورة يوسف
    { فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ﴿70﴾ قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَيْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ ﴿71﴾ قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَن جَاء بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِيمٌ ﴿72﴾ قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ ﴿73﴾ قَالُواْ فَمَا جَزَآؤُهُ إِن كُنتُمْ كَاذِبِينَ ﴿74﴾ قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ﴿75﴾ فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ﴿76﴾ قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَاناً وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ﴿77﴾ } صدق الله العظيم
    وموضع السؤال { كدنا ليوسف } رغم ان يوسف عليه الصلاة والسلام هو من جعل السقاية فى رحل أخيه فى قوله تعالى { فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ }
    وماهو حقيقة القول { قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ } أهو عندما كان صغيرا أُتهم بالسرقة مثلما اُتهم أخيه الان؟
    س2/ ما المقصود من العصر فى قوله تعالى { والعصر إن الانسان لفى خسر } صدق الله العظيم
    وجزاكم الله خيرا
    الاسئلة كما على لسان صاحبى فقط أنا الذى سطرتها بهذه الطريقة وإنما هو باحث وأرجو من الله أن يكون من الانصار السابقين الاخيار كما ارجو من الله هداية جميع الخلائق
    وسلاما على المرسلين والحمد لله رب العالمين
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد وآله الأطهار وجميع الأنصار للحقّ في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، سلامُ الله عليكم أحبّتي في الله (السائل والمسؤول) وإليكم الفتوى بالحقّ:

    وموضع السؤال {كِدْنَا لِيُوسُفَ} [يوسف:76]، رغم أنّ يوسف عليه الصلاة والسلام هو من جعل السِّقاية فى رحل أخيه فى قوله تعالى: {فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ} صدق الله العظيم [يوسف:٧٠].

    والجواب هو: إنَّ اللهَ علّمه بإلهام وحي التفهيم عن كيفية الطريقة التي يستطيع أن يأخذ من إخوته أخاه حتى لا يكيدوا له كما كادوا لأخيه يوسف من قبل، فحين دخل إخوته من أبوابٍ متفرِّقة هيّأَ الله له الفرصة بالإنفراد بأخيه لكي يعرِّفه يوسفُ على نفسه. وقال الله تعالى: {وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَخَاهُ ۖ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

    ومن ثمّ علَّمه يوسفُ عن كيفيّة الطّريقة التي يستطيع أن يأخذه منهم بطريقةٍ قانونيّةٍ فأخبره أنه سوف يجعل السِّقاية في رحلِهِ حتى يلقي القبض عليه متلبّساً، وعلّمه أنّه سوف يقوم بتفتيش أوعية إخوته حتى لا يشكّوا في الأمر، فذلك هو المكر الذي علَّمه الله لعبده يوسف حتى يأخذ أخاه منهم بحجّة أنّه سرق، وليس في ذلك إثمٌ على نبيّ الله يوسف كونها خطّة متفقٌ عليها مسبقاً من قبل التنفيذ، وقد قبِل أخوه تلك الخطّة ونجحت بإذن الله.

    وأما السؤال الآخر الذي تقول فيه:
    اقتباس المشاركة :
    وما هو حقيقة القول: {قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ} أهو عندما كان صغيراً أُتُّهِم بالسَّرقة مثلما اُتُّهِم أخيه الآن؟
    انتهى الاقتباس
    ومن ثمّ تجد الردّ في نفس يوسف عليه الصلاة والسلام أنّه قال إنّهم أشرٌّ مكاناً كونهم مُفترون بالزور والبهتان وقال: الله أعلمُ بما تصفوني به أنّه زورٌ وبهتانٌ، فذلك البيان الحقّ لقول الله تعالى: {قَالُوا إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ ۚ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ ۚ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا ۖ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

    فانظروا لردِّ نبيّ الله يوسف عليه الصلاة والسلام على افترائِهم عليه بالسرقة، وقال: {قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا ۖ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ} صدق الله العظيم، أيّ الله أعلمُ بما تصفوني به أنّه افتراءٌ وزورٌ وبهتانٌ. وبرغم هذا فللأسف إنّ الذين يقولون على الله ما لا يعلمون يؤكِّدون أنّ يوسف سارق، قاتلهم الله أنَّى يؤفكون.

    وأما سؤالك الآخر الذي تقول فيه:
    اقتباس المشاركة :
    س2/ ما المقصود من العصر فى قوله تعالى { والعصر إن الانسان لفي خسر } صدق الله العظيم؟
    انتهى الاقتباس
    والجواب هو: أنّ الله أقسم بعصر الحياة الدُنيا؛ أنّ الإنسان لفي خسر في هذه الحياة كون تجارتهم خاسرة؛ الذين لم يعملوا لدار الآخرة من هنا، ولذلك استثنى من الخسارة الذين آمنوا وعملوا الصالحات، فأولئك يريدون الله والدار الآخرة وتجارتهم تجارة لن تبور.

    أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ____________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 13-02-2020, 05:40 AM
  2. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 28-10-2017, 08:57 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 31-07-2017, 09:48 PM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 30-05-2017, 04:37 AM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 24-06-2015, 11:57 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •